سلام، در بايگانيِ خلوصِ بندگانِ بارگاه باري، چه آستاني و بارگاهي، برتر از آستان عليّ اعلي. همو که خورشيد بي غروب آسمان ولايت است و ساقي کوثر. حيدر و مرتضي. امير مومنان و شير بيشه ي ابداع و عقل پير بوده و تکسوارست هنوز. ايشان که چهره ي وارسته ي حقيقت هستند و پرچمدار راستين رأيت. بازوي توانمند حريم ِ حرم ِ خداوندي. آفتاب نوراني. بوي گل محمدي و سنبل و ياس و سمن و ارغوان. همو که نه آستانه اش، بل، خاکِ کفِ پايِ زائرينش نيز، طوطياي چشم همگان، از عاشقان و عارفان است. پدر حسنين، که اگر اين روزها بنويسي و از حسين اش (ع)، آن ارباب عشق و عاشقترين بندگان، آن جمال بي بديل يار، آن مليک مملکت بردباري و تسليم، آن محيط عشق و محبت، ننويسي، نميشود.
حسين جان: «بي همگان به سر شود، بي تو به سر نميشود». راستينش اين که، همه، درمانده ي آرايش آنهايند، شما تنها نيستيد. و اين که، آنها کريمانند و راز درون دلها ميدانند. صدق و شرف و راستي را، آنها پرورش داده اند و آبياري. واژه هاي شما هم به دل مشتاقان و دوستان آنها انشاء الله مينشيند. باز هم از آنها بنويسيد. ميماند تا قيامت، طفلان اين دبستان، هرگزي ره گم نميکنند.