وبلاگ :
ترانه هاي ديگر
يادداشت :
آرزوي خط دوم....
نظرات :
0
خصوصي ،
9
عمومي
پارسي يار
: 1 علاقه ، 3 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
بيننده
حالا خط اول به قول شما حذف شد. آيا هنوز هم متن زير قابل توجه است يا ميشود بدون خط اول اصلا به آن توجه کرد . شايد نظر شما از جهاتي درست باشد وليکن بدون خط اول و يا اشخاص خاص با هنر بزرگ بودن نميتوان ذات ديگران را نشان داد و از آنها بهره کافي و يا بهره برداري کرد.اصل هنر اين است که شما در اوج بتوانيد بازوي ديگران را بگيريد و آنها را راهبر باشيد تا نهايت بهره وري موجب گردد.يا ساده تر بگويم خط اول براي من معني شير را دارد که اگر هم پير شود باز هم شير است و يا عقاب که هميشه در اوج است حتي اگر پرواز نکندبا هم برجسته است.
پاسخ
با عرض احترام و خوشحالي از حضور دوباره جنابعالي، در جهاني كه در آن هستيم حذف، زماني انجام مي گيرد كه هر خطي يا هرآدمي به پايان يا اوج نقش خود رسيده باشد. بقيه خطوط هنوز هستند و مفهوم آن اين است كه نقشي كه نويسنده براي آنان در نظر گرفته است هنوز ادامه دارد. در اين بازي اگر نيازي به خط اول در آن شكل و شمايل وجود داشته باشد، نويسنده خط اول تازه اي ايجاد خواهد كرد. در مورد گرفتن بازوي ديگران در اوج، كه فرموديد، بستگي به اين دارد كه اوج را چطور معني كنيم، در داستان ما، بالاتر بودن خط اول، بالاتري شكلي و ظاهري ست، اينطور مي توان گفت كه خط اول، بيشتر ديده مي شود. درست مثل تيتر يك روزنامه كه به شكلي نوشته شده است كه بتواند جالب توجه خواننده روزنامه به مطلبي خاص باشد. در نتيجه نمي توان گفت كه تيتر مهم تر است يا مطالب، مهمترند. هركدام نقش خاص خود را دارند و در جاي خود اهميت دارند و بدون هركدام، مطلب مورد نظر، ناقص به نظر مي رسد. اين موضوع به دنياي انساني نيز قابل تعميم است. درست مثل نقشهاي مختلفي كه افراد درانجام يك كار به عهده دارند. اما مفهوم حقيقي اوج، يا بالاتر بودن، كه مخصوص دنياي انساني ست و مربوط به روح انساني ست اگر مد نظر شما باشد، در اينجا يك معلم يا راهبر مفهوم خود را پيدا مي كند و بله، اين براي معلم، هنر است. اما باز هم به اين معني نيست كه به شخصي و در كالبد خاصي و با عنوان خاصي نياز هست. آفريننده به عنوان قادرمطلق، توانا، به خلق هرآنچه كه مخلوق او به آن نياز دارد است.گاهي كلاغي به قابيل آموزش مي دهد. گاهي مستقيما به پيامبر خود وحي مي كند. گاهي ريزش آبي بر سنگي، هدايتگر تشنه ي دانشي ست كه در پيري آغاز كند و عالم زمان خود گردد. علاوه بر اينكه تمام انسانها نيز مي توانند معلم هم باشند. به شرط اينكه دانش آموزي وجود داشته باشد حتي از كودكان مي توان آموخت. به هرحال موضوع اين است كه نويسنده يا آفريننده ما، نياز ما را مي داند واوست كه معلم ما را تعيين مي كند و مي فرستد. و بله حق باشماست، عقاب در اوج است، حتي اگر پرواز نكند، عقاب در اوج است، به اين دليل كه ما مي دانيم او عقاب است و هنوز بلندپرواز است، اگرچه ممكن است در لحظه اي كه ما به او مي نگريم بر قله اي نشسته باشد، اما ما براي روح بلندپروازي او احترام قائليم. باز هم متشكرم وادب و احترام مضاعفم را تقديم ميكنم.