کسی که نور جایزه بدهد
کسی نیست
که به جای تو مهربان باشد
که درختها را به جای تو بکارد
کسی نیست که احساس کنم
تو می روی و او می ماند
کسی که عشق
از دستانش بریزد
ماه در بازوانش بگرید و کوه
تکیه کند به ا و
کسی که بداند
عشق رویایی کودکانه نیست
کسی که نور جایزه بدهد
و با خاک دست بدهد
و سلام کند
به همه کودکان صبح
که باغهای روشن باران
از صورتش بریزند