سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترانه های دیگر

آن اتفاق تازه....

صبحی که بر جای می نهی

با خورشید روزانه طلوع نمی کند

روزی که بر جای گذاشته ای

طلوع و غروب ساده ای نیست

آنچنان که تو پای بر شانه جهان گذارده ای

امروز و فرداست که آن اتفاق تازه می افتد

و در نهایت این دل تنگ

جایی چون رود به تو باید پیوست


+ نوشته شده در یکشنبه 91/4/25 ساعت 1:5 عصر توسط وجیهه نوربخش | نظر


لحظه ی توفنده ی مشروح من....

شوق نگاهت به نگاهم نشست

چشمه ای از نور شد

چون غزلی بر سر راهم نشست

لحظه ی توفنده ی مشروح من

پاک ترین آیه ی مفتوح من

رفته دلم اسب جنون هی کند

غربت این فاصله را طی کند

رفته دلم آب زند راه را

ماه زند جاده ی بی ماه را

رفته دلم طاقت ماندن نداشت

رفت و مرا شاعر و تنها گذاشت.....

تابستان (پنجم تیرماه) 91


+ نوشته شده در چهارشنبه 91/4/7 ساعت 11:25 صبح توسط وجیهه نوربخش | نظر


تا آسمان صبح تو

امروز هم به نام تو آغاز می کنم

راهی به سوی پنجره ها باز می کنم

از لحظه های وحشی این روزگار تلخ

شرحی به آستان تو ابراز می کنم

امشب از این غروب غم انگیز تا ابد

تا آسمان صبح تو پرواز می کنم

.....


+ نوشته شده در یکشنبه 91/4/4 ساعت 10:30 صبح توسط وجیهه نوربخش | نظر